fruit leather and sea

دلژین جان لواشک درست کرد و دل من به اب و تاب افتاد این شد که رفتم 2 مدل لواشک زدم...laugh

یکی با الو قرمز و لیمو که یه کووچولو به تلخی میزنه چون گوشت لیمو رو انداخته بودم توش ولی تلخیش زیااد نیست چون لیموعه خیلیی کوچولو بود...

یکی دیگه هم زدم که با هلو و 3 قاشق رب انار و الوچه ترش...

هردوشون عاالی..

عکسو فقط نیگا میکنیااا دلت غش میکنه براش..

 

بعد اینکه 5 شنبه رفتیم دریاا....

اولش خیلیی گرم بود ولی بعد غروب افتاب یکم بهتر بود....هوا افتضااح شرجیه...ااه....دنپاییمو دراوردم که یه چیکه موج بزنه بهش حداقل خنک شم ولی  اب دریاا انقد گرررم بود...

جاتون خالی...

این عکسو برای اون دوستانی گرفتم که مثه خودم عاااشق دریا هستن...

 

 

۹ نظر ۳ لایک

از سینوزیت گرفته تا تولد صین....

اخرش این سرماعه خوب که نشد هیچ...منم زجرکش کرد که هییچ....تبدیل به سینوزیت شد خیر ندیده...اااه

واسه تولد صین هرچیی گشتم و گشتم که یه شال خوشرنگ و لعاب گیرم بیااد نیومد که نیومد...

رفتم براش کتاب بخرم....یه رمان خارجی خریدم ولی ترجمه شدش...میخواستم دوتا بخرم ولی از اونجایی که خودم تو این زمینه هییچ تجربه ای ندارم,به همون یدونه اکتفا کردم و خلااص....

بعدش خواستم گل هم بخرم براش...

صبح قبل کلاس رفتم دنبال گل,چندتا مغازه که بسته بود.اونیم که باز شده بودفقط  یه 4 تا گل رزهاش خوب بودن.دیگه گفتم بیچ که میخوام برم کلاس...پیچید و بردم....

وقتی دادم بهش بهش گفتم که شرمنده واقعااا دلم میخواست یه دسته گل نقلی پقلی و جینگیل پینگیل برات درست کنن ولی گلهاشون پژمرده بودواینا....

 

باید بگم اون کاغذ نقش و نگار دار زیرش هم,کاغذ کادوی این کتاب بود

 

 

نمیدونم چرا ولی این عکسه کج شد...حالا مهم نیسwink

 

۳ نظر ۰ لایک

پلیییز هلپ می ^-^

28 خرداد 96 , من اینجا رو باز کردم....الان یکسال و دو روزه که من شما هارو دارم....خیلیی خوشحالم از اینکه شما ها رو دارم...yes

تو این مدت هرچند کوتاه,خیلی به این فضا علاقه مند شدم.چون شانس اشنا شدن با ادمایی رو داشتم که واقعا دوستداشتنی هستن(ینی هستین),خیلی اوقات هم از تجربیاتتون استفاده کردم,از هم صحبتی باشما لذت بردم و خلاصه که شانس اوردم شماهارو پیدا کردم و اینا..امیدوارم منم بتونم همونقدر و حتی بیشتر مفید واقع بشم....heart

دیروز میخواستم پست بذارم ولی یه سری اتفاق پیش اومد که نشد.دیگه الان نوشتم.

______________________________________________________________

فیلم خدمتکار دیدم...وچقدر دلم سوخت برای این سیاه پوستا...

 


______________________________________________________________

خب,الان حتما میپرسید که خب الان چه خبره که اینجور ازمون کمک خواستی؟باشه باشه الان میگم.

بچهاا ,یه چیز میگم,بهم نخندیناااا !!! هفته ی بعد تولد دوستمه و اصلااا چیز درست درمونی به ذهنم نمیرسه.خوااهش میشود یه ایده بدهید...اگه یه دونه هم نبود,2تا بود,دو دونه هم نبود,3 تا بود وغیره,بگین حتمااا.چون من در اسرع وقت باید یه هدیه درست درمون و ابرومند بخرم براش...پلییز هلپ می...blush

۱۰ نظر ۳ لایک

گلفروشی سر کوچه

اگه بگم عاشق گلم  قطعا نمیتونید حد دوسداشتن منو درک کنید...

دوسدارم هر وقت که  از کنار گلفروشیه سر کوچه رد میشم,یه شاخه گل رز (حالا هر رنگی میخواد باشه یا حتی رنگارنگ هم باشه مشکلی نیست و) یا یه شاخه گل مریم از این گلفروشی که بنظرم گلهاش همیشه تازن , واسه خودم بخرم...

وقتی از کنار این گل فروشیه ردمیشمااا همش حس میکنم بوی زندگی میپیچه تو ریه هام ,بوی تازگی ,یه بوی خاص و دوستداشتنی....

هر دفه که دارم به این گلفروشی نزدیک میشم باخودم میگم  الان میرم تو مغازه,یه سلام بلند و بالا به اقای مغازه دار و گلهای دوستداشنیش عرض میکنم,بعد هم یه چرخ بزنمو گلای دور و برمو برانداز کنم..همون اولین گل رز یا مریمی که جلو چشمم هست بردارمش,با یه ژست خاصی بوش کنم و بعد از حساب کردن,سلانه سلانه رونه ی خونه بشم.گلدون خوشگلمو بیارم و گل رو بدازم توش,بذارمش رو اینه کنسول که عطر زندگیو تو خونمون بیشتر و بیشتر تر متشر کنه...

******************************************************

پنج شنبه عروسیه 2 تا دنتیست ها بود.من فامیل داماد بودم اما انگیزم برای رفتن به این عروسی فقط و فقط عروس بود...اخه چقد این ادم میتونه دوستداشتنی باشه؟اخه نباید قربونش رفت؟heart

خواهر عروس و همسرش بخاطر یه پروژه ی تحقیقاتی,اخیرا رفتن ایتالیا و تا کارشون تموم بشه مدت ها طول میکشه اما خب مشکل این بود که عروسیه خواهر اخریش که خیلیی دلش میخواست حضور داشته باشه نبود دیگه .اما یکی دیگه از خواهرای عروس با ایمو باهاش تماس گرفت و از بدو ورود عروس داماد تاااا رقص دوتایی و رقصای دیگه که ماها همه دورشون بودیمو داشت با ایمو میدید.عروس یه لحظه دستاشو گذاشت جلوی لبش و بوس فرستاد واسه خواهرش و کلی دوسداشتم و برام جاالب بود این قضیه .برای صین اینو تعریف کردم که خواهر عروس همه چیو داشت میدید و عروس کلییی براش میرقصید و اینا,بعد یهو بهم میگه: واااای نکنه وقتی ما رفتیم,یهو خواهرم ازدواج کنهههsurprise.بعد یهو سریع میگه نهههه حق نداره وقتی ایران نیستم ازدواج کنه...عه خب این اصلااا انصاف نیست.indecision

من فقط داشتم نگاش میکردم.چی بگم خب؟؟والااا

 

۴ نظر ۴ لایک

خصوصی 15

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

اسمش را میگذاریم دوست مجازی....:)

اسمش را میگذاریم؛

 

 دوست مجازی

 

اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته...

 

خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند ...

وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد وقت میگذارد برایم،

 

وقت میگذارم برایش .. نگرانش میشوم دلتنگش میشوم.

 

اسمش را گذاشته ایم 

 

"دوست مجازی"

 

کسی که با لطیفه هایمان.. میخندد

 

با عاشقانه هایمان..قلبش تکان میخورد💝

 

در دعاهایش یادمان میکند..

 

دلتنگمان میشود..

 

وباز با بی مهری به او میگوییم

"دوست مجازی"

 

دوست مجازی من:

 

من تو را واقعی دوستت دارم............heart

 

پ.ن=این متنو یکی از دوستام که خیلیییی دوسش دارم برام نوشته.....مرسیییی که هستیkiss

 

 

این گل تقدیم به تمام دوستای مجازی.....تقدیممممم با یه لبخند و یه عاالمه حس خوووبsmiley

 

 

۵ نظر ۲ لایک

گیس کنان...لبخند زنان ^_^

 

 

 

امروز همینجور یهویی موهامو گیس کردم  و کلی دلبرشده بودم واسه خودم و اینا...heartyes

از گیس مو قشنگتر داریم مگه؟؟...معلومه که نع.smiley

 

 

۵ نظر ۰ لایک
قبلی
۱ ۲ ۳ . . . ۵ ۶ ۷
میان تمام تلاطم های این زندگی فقط همین بس که میدانم

هستی . . .

همیشه . . .

همین جا . . .

درست در کنار من !♡♡خدای مهربانم♡♡


>>انتَ القَویُ وَ انا الضَّعیف وَ هَل یَرحَمُ الضَّعیفُ الَّا القَویُ<<

-ای که مرا خوانده ای، راه نشانم بده!
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
از نو
به وقت پنج ژانویه دوهزاروبیست و یک
من نمیدونم چرااا😐😐😐😐
Channel
فانکشنال با اوا و پیتر...
پدیده ای بنام فانکشنال🙄
کراش بچگیم😂😂
پاییز☂️
به وقت غذای روح و جسم،به وقت یوگا😍🧘🏼‍♀️
کراش نزنیم،اگه میزنیم بدردبخور باشه😂😂😂😂🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️
محبوب ترین مطالب
تا کیِ؟؟؟؟😥
از نو
غرغرهای تلنبار شده 2
😑
خواست خدا بود که ما الان زنده هستیم!
ذوق استرسطور!!!!!!!
دلتنگیه دیگه...وقتی خسته ای بیشتر میاد سراغت که از گوشه ی چشمت بریزه...
خیالِ رویِ تو در هرطریق همراه ماست....
وی پست خود را از ایران مینویسد...
📚📅
پربیننده ترین مطالب
سکوت کن!.....
خدا دختر ها را افرید.....تا گلها بی نام نمانند..
روزای سخت برای آدمای سخته(وقتی سین کم میاره و بااین جمله به خودش امید میده!)
ممنونم که هستین...
هپی برث دی دوست نازنینم
خصوصی 1
خنده بر لب میزنم تا کس نداند حال من,ورنه این دنیا که مادیدیم خندیدن نداشت...!
شمارش معکوس شروع میشود...
draw:)
اخرین ماه امسال
مطالب پر بحث تر
وی پست خود را از ایران مینویسد...
باااز میشه این در.....صبح میشه این شب....
نکته های ریزی که ممنون میشم اگر بخونید...:)
هپی برث دی دوست نازنینم
درد و دل....
خیالِ رویِ تو در هرطریق همراه ماست....
wish
شمارش معکوس شروع میشود...
بغضم گرفته وقتشه ببارم..چه بی هوا هوای گریه دارم....:(
draw:)
آرشیو مطالب
موضوعات
روزمره هام:) (۱۸۶)
دخترونه هام:) (۴۸)
خوشمزه هام:) (۶)
دوسداشتنیام:) (۶۷)
پیوند ها
ساخت وبلاگ جدید در blog.ir
نرم افزار مهاجرت به blog.ir
وبلاگ رسمی شرکت بیان
صندوق بیان
والپیپر اچ دی
پیوندهای روزانه
پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان
آخرین وبلاگ های به روز شده
زندگی به سبک بیان!
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان