مهمون نا خونده که خیال رفتن نداره....

اخیش.....چقدر خوبه که میشه موهارو هر وقا دلت خواست ببندی و باز کنی.....من تازه بازش کردم چون احساس کردم لازم بود باز بشه...

خب از احوالاتم بگم برای خودم.....مدتیه که حتی برای خودمم نمینویسم حالمو.میدونی اصلا نمیتونم اینکارو انجام بدم و احساس میکنم اگه بخوام حرف بزنم انگاری دارم به یه زخم، مثل زخمی که تازه روند ترمیمشو پیش گرفته و من بخوام اونو انگولکش کنم! ، بخاطر همین من چیزی ننوشتم.میتونستم ولی نخواستم.معلومه که دلم تنگ میشه ولی خب از همون قانون نیمه ی پر خودم رو قانع میکنم.برای چیزهای دیگه هم همینطور....و واقعا حالم خوبه با این تفکر...

خدای من شکرت🙏🏻🙏🏻🌹

۳۱ تیر تولدم بود و به لطف چندتا از همکلاسیام و دوستم،روز واقعا خوبی بود برام و خیلی منو خوشحال کردن و منم بارها و بارها چه پیامی و چه کلامی از اینکه اون روز انقدر حال من رو خوب کردن ازشون تشکر کردم.خداروشکر واقعا بچه های همکلاسیم ادمهای خوب و بی ازاری هستن.

اخ خدای من،کی میشه زندگی بدون کرونا رو بشه تجربه کرد؟زندگیه بدون ماسک؟چندماهه دارم ماسک میزنم؟؟وارد ماه ۶امِ زندگی با ماسک شدیم....امیدوارم تموم شه.....🤦‍♀️توروخدا رعایت کنیم.....

۴ ماهِ تموم اینجا قرنطینه بود....همه جا سکوت محض....خلوت و خاموش و کسالت اورو خسته کننده اما نتیجه ی موثری داشت که تعداد ابتلا و مرگ و میر رو تونست تا حد زیادی کنترل کنه با سختگیریهاش.....اید به اینکه زودتر تموم شه این مهمون ناخونده که خیال رفتن نداره...

۰ نظر

به پایان امد ترم ۲ ولی حکایت همچنان باقیست😊

امشب،باخیال راحت از اینکه بعد ار دوماه،استرس گاه و بی گاه برای امتحانا،امشب راحت تر از هر شب دیگه میخوابم چون بااینکه من خیلیی میترسیدم از شروعشون اما این ترمم به خوبی و خوشی بخیر گذشت و تموم شد....خدای من شکرت🙏🏻🙏🏻🌌

۳ نظر

رسیدن به این نقطه در تحمل انتظار...

قبلانا فکر میکردم انتظار چون تحملش سخته،چیز جالبی نیست اما الان دیگه انقدر برای اتفاقهای مهم توی زندگیم انتظار کشیدم که مطمئنم لازمه ی بدست اوردن تجربه،همون تحملِ انتظارِ هست...اصلا قشنگیش به اینه که گاهی در راه انتظارم،به زیر صفر برسه امیدواری و صبرم ولی بازم دست از انتظار و تحمل بر ندارم تا طعم این تجربه بشینه به وجودم......

#بنفشِ یواش

این روزا...

این روزا عجیبم برای خودم.....موودم یه جوریه که همش نیاز به انگیزه دارم.....انگیزه برای از اعماق وجودم خوشحال بودن!....این خوشحال بودن از اعماق وجودم،دوزش اومده پایین....دیگه همش سعی میکنم بهبود ببخشمش....

مثلا امروز کلی ویدیوهای فارغ التحصیلی دیدم....و کلی رویا بافی کردم....حتی اسکرین شات گرفتم که بذارمشون تا یادم بمونه....

 

 

 

بیاین با من،میخوام برم وارد تکه ای از رویای بنفشِ یواشم بشم...روز فارغ التحصیلی رو میگم😍....روزی که میخوام پیراهنِ بنفش دلبرانم رو بپوشم با موهای باز و صاف،یک خورده اشو باز بذارم و یک خورده ایش رو هم با سنجاقهایی متوسط با گلهایِ ظریف و ناز تزیین شده از دوطرف جمع کنم موهام رو با فرق کجِ همیشگیم....دیگه وارد جزئیات ارایش ملایمم نمیشم چون واقعا هرچی اون موقع بنظرم بیاد انجام میدم ولی از الان میدونم لایته😍....دیگه از جمله موارد ضروری برای اماده شدنِ اون روز یه کفش پاشنه دارِکه نه خیلی بلند باشه و نه تحت باشه ،رنگشم هنوز بین مشکی و کرم و...موندم و میذارم اونموقع تا ببینم اونموقع چه کفش جذابی میشه با این تیپ پوشید ولی فک میکنم جلو باز نباشه....و done!

بریم که تیکه هایی از مراسم رو تجسم کنیم....خودمو دارم تو لحظه ای میبینم که باهمکلاسیام هماهنگ کردم که باهم وارد کنفرانس هال بشیم....قبل از در وردی به هممون یک کلاه و یه شنگلِ گوگولی میدن....میپوشیم و با ذوق همدیگرو نگاه میکنیم و بعدش وارد هال میشیم....میشینیم....

الان خودمو اواسط مراسم میبینم که رکتور داره به مجاری حرف میزنه و ماهم که هنزفریهای ترجمه به گوشمونه و داریم ترجمه ی انگلیسیش رو میشنویم و با لبخند داریم نگاه میکنیم.....دوستم از اونطرف داره لایو میگیره....هر لحظه بی صبرانه منتظریم که حرفها تموم بشه و نوبت به خوندن سوگند نامه برسه....

وقتشه....همه به احترام در جای خودمون می ایستیم...سوگند نامه رو شروع میکنن به خوندن و ماهم باهاشون زمزمه میکنیم و درپایان کلاه هامونو از سرمون برمیداریم و به نشانه گیریه سقف به سمت بالا پرتابش میکنیم و دست و سوت و جیغ و هورااااا.....🤗👩‍🎓👩‍🎓

خب حالا برگردیم به ادامه ی درسمون برسیم که سه سال مونده تا فارغ التحصیلی☺✌🏻

رویایی با رنگ بنفشِ یواش...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

Done ......😌.......>>🍃🌌

خیلی وقته دراز کشیدم که بخوابم ولی خوابم نمیبره....یهو به خودم اومدم میبینم دارم اهنگ بوی شمال رو گش میکنم و دلم بیشتر تنگ میشه برای زادگاهم....انقدر شمال رو دوست دارم که همیشه خوشحالم از اینکه کُردم ولی جاییکه بزرگ شدم شمالِ....

دوست گیلانی دارم،با اینکه من مازندران بزرگ شدم ولی اوای صداشو دوست دارم چون همیشه بهش میگم دختر وقتی حرف میزنی،اوای صدات منو پرت میکنه به شمال💜

شمال قشنگِ دلبرم....

با دریای ارامش بخشش...

با جنگلای خوش بوی و گاها خنکش....

چشمه هایی که هرسال از بکر بودنش داره کم میشه بخاطر اشغالایی که نباید اونجا بمونه....

با باغهای ارومت که درخت درخت کاری شده و سکوت غروبش،دلم اروم میکنه...

شالیزارهای خوشرنگِ سبزِ چمنیِ یواش....

دلتنگ خونه ی مامان اینا...خودشون...خونه ی مادرچونم.....اره دلم خیلی تنگه💜

این گودال دلتنگی هیچوقت پر نمیشه،فقط بهش عادت میکنی که داشته باشیش همراه خودت،تو دلت نگهداریش میکنی💟

 

تحمل بیش از اینم ارزوست...

ﺍﺯ ﮔﺮه های ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﻠه ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ، ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻟﺤظهﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻡ، ﮔِﺮِهی ﺑﻪ ﻧﺎﻓﻢ ﺯﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﮔﺮه ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻢ! ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮه ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ... ﺷﺎﯾﺪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺮه هاﺳﺖ! ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﯽ ﻭ ﺻﺒﺮ، ﻫﺮ ﮔﺮه ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻧﮕﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺮه ﺑﻌﺪﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﻗﻢ ﺯﺩه ﺩﺍﺭﻡ... ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﮔﺮه ﻓﺮﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺒﺎﻓﻢ... ﻓﺮﺷﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪه ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻓﺘﻨﺶ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه... ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﯾﺪه ﻭ ﻣﻦ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﻡ....🙏 

پ.ن:گره های زندگی ادم هیچوقت تموم نمیشه،تحمل بیش از اینم ارزوست...

خصوصی 27

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

خصوصی 26

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

دلتنگیه دیگه...وقتی خسته ای بیشتر میاد سراغت که از گوشه ی چشمت بریزه...

۱۲ لایک
میان تمام تلاطم های این زندگی فقط همین بس که میدانم

هستی . . .

همیشه . . .

همین جا . . .

درست در کنار من !♡♡خدای مهربانم♡♡


>>انتَ القَویُ وَ انا الضَّعیف وَ هَل یَرحَمُ الضَّعیفُ الَّا القَویُ<<

-ای که مرا خوانده ای، راه نشانم بده!
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
از نو
به وقت پنج ژانویه دوهزاروبیست و یک
من نمیدونم چرااا😐😐😐😐
Channel
فانکشنال با اوا و پیتر...
پدیده ای بنام فانکشنال🙄
کراش بچگیم😂😂
پاییز☂️
به وقت غذای روح و جسم،به وقت یوگا😍🧘🏼‍♀️
کراش نزنیم،اگه میزنیم بدردبخور باشه😂😂😂😂🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️
محبوب ترین مطالب
تا کیِ؟؟؟؟😥
از نو
غرغرهای تلنبار شده 2
😑
خواست خدا بود که ما الان زنده هستیم!
ذوق استرسطور!!!!!!!
دلتنگیه دیگه...وقتی خسته ای بیشتر میاد سراغت که از گوشه ی چشمت بریزه...
خیالِ رویِ تو در هرطریق همراه ماست....
وی پست خود را از ایران مینویسد...
📚📅
پربیننده ترین مطالب
سکوت کن!.....
خدا دختر ها را افرید.....تا گلها بی نام نمانند..
روزای سخت برای آدمای سخته(وقتی سین کم میاره و بااین جمله به خودش امید میده!)
ممنونم که هستین...
هپی برث دی دوست نازنینم
خصوصی 1
خنده بر لب میزنم تا کس نداند حال من,ورنه این دنیا که مادیدیم خندیدن نداشت...!
شمارش معکوس شروع میشود...
draw:)
اخرین ماه امسال
مطالب پر بحث تر
وی پست خود را از ایران مینویسد...
باااز میشه این در.....صبح میشه این شب....
هپی برث دی دوست نازنینم
نکته های ریزی که ممنون میشم اگر بخونید...:)
خیالِ رویِ تو در هرطریق همراه ماست....
درد و دل....
شمارش معکوس شروع میشود...
wish
بغضم گرفته وقتشه ببارم..چه بی هوا هوای گریه دارم....:(
خبر خووب,روزمون
آرشیو مطالب
موضوعات
روزمره هام:) (۱۸۶)
دخترونه هام:) (۴۸)
خوشمزه هام:) (۶)
دوسداشتنیام:) (۶۷)
پیوند ها
ساخت وبلاگ جدید در blog.ir
نرم افزار مهاجرت به blog.ir
وبلاگ رسمی شرکت بیان
صندوق بیان
والپیپر اچ دی
پیوندهای روزانه
پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان
آخرین وبلاگ های به روز شده
زندگی به سبک بیان!
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان