فانکشنال با اوا و پیتر...

هرجلسه از فانکشنال با اوا و پیترکه میگذره من کلی دچارچالش میشم...

از استرس هول میکنم....

اصلا هزارتا فکر که خدایا چی میشه چی نمیشه از ذهنم میگذره.....

کلاس ژوژا که فقط تو این فکرم یعنی من چجوری میخوام اینارو عین بلبل جواب بدم وحال اینکه همشون نیخوان عین بلبل بگی و فرصت فکرکردن نداری واقعاا...

اینا همه درحالیه که من برای هرجلسه فانکشنال که خوبه هر روز من دارم برای فانکشنال وقت میذارم خای تو بگو یه ساعت،از یه ساعت گرفته تا چندین ساعت.....

هممون همینیم همه برامون سخته،درعین حال که از تخصصی شدن بی از اندازه اش دارم لذت میبرم به همون اندازه سخت هست و امیدوارم خدا نتایج زحمتهامونو بده.....🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

 

۲ نظر ۷ لایک

به پایان امد ترم ۲ ولی حکایت همچنان باقیست😊

امشب،باخیال راحت از اینکه بعد ار دوماه،استرس گاه و بی گاه برای امتحانا،امشب راحت تر از هر شب دیگه میخوابم چون بااینکه من خیلیی میترسیدم از شروعشون اما این ترمم به خوبی و خوشی بخیر گذشت و تموم شد....خدای من شکرت🙏🏻🙏🏻🌌

۳ نظر

این امتحانم تموم شه من راحت شم از دست انابل

امروز از بعدازظهر فشارم پایینه،خیلی خوب متوجه شدم و دلیلشم احساس میکنم چون ضعیف شدم و نیاز به یه refresh حسابی ِ روحی و شایدم جسمی دارم....

اتفاقا اون روزم که کلاس پرکتیکال داشتیمم فشارم پایین بود،هم خستگیه امتحاناس هم استرس یه چیزی رو دارم که هی میخوام انکارش کنم دروجود خودم ولیی نمیشه.بعد میدونی دختر اگه ریسک نکنی نمیشه،خودتم میدونی چرا نمیشه....پس دلتو بزن به دریا....بجای اینکه تودلت به اینکه این یه ریسکه پربال بدی،بهش به چشم یه فرصت خوب نگاه کن و مثل بقیه برو جلو ببینیم خدا چی میخواد.هووم؟🤷‍♀️😌

خب خب،الان اومدم یه لاک قرمز به دستهام بزنم که یکهو یادم افتاد ای دل غافل ۳ روز دیگه من کلاس پرکتیکال دارم با انابل خانم و ایشونم فرمودن polish ممنوع!!!.....دیگه سه تا انگشتمو زدم که یادم اومد و ذوقم کوور شد خداایی.....حالا من اصلا اهل هر روز لاک زدن و اینا نیستم اصلاا،هروقت که وقت داشته باشم میزنم که وقت رسیدگی بهشم داشته باشم.

خداکنه اینبارم با همکارش کلاس داشته باشم.اخه خود انابل خیلی خشکه و کلاس درسکوتی عجیب فرو میره از ترسش.اما نصفمون که با همکارش کلاس داشتیم،کلاسمون هم پربار بود هم اجازه ی لبخند زدن داشتیم.

#انابل😁

اقا ببخشید،کمی سرخوشی و بیخیالی میخوام،دارین؟؟؟

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

حالمُ چطور توصیفش کنم؟؟....نوشتن داره این حرفها اما فرصت میخوام که اروم اروم بنویسمش....

من پارسال فقط اومدم گفتم چند روز بستری شده بودم بخاطر حسایت شدید غدایی....اما هیچوقت توصیف نکردم اون روزهارو...ولی توصیف داره..

امروز حس اینو داشتم که عه دیدی من قبل از اینکه وارد این دانشگاه بشم،تو همین سیستم و بیمارستان درماتولوژیِ این دانشگاه بستری شدم...

بوی الکلی که به هر تخت متصل بود و من هر ده دقیقه ازش استفاده میکردم منو وسط صحبتهای همکارِ انابل، پرت میکرد به دورانِ بستری شدنم....

Done ......😌.......>>🍃🌌

خیلی وقته دراز کشیدم که بخوابم ولی خوابم نمیبره....یهو به خودم اومدم میبینم دارم اهنگ بوی شمال رو گش میکنم و دلم بیشتر تنگ میشه برای زادگاهم....انقدر شمال رو دوست دارم که همیشه خوشحالم از اینکه کُردم ولی جاییکه بزرگ شدم شمالِ....

دوست گیلانی دارم،با اینکه من مازندران بزرگ شدم ولی اوای صداشو دوست دارم چون همیشه بهش میگم دختر وقتی حرف میزنی،اوای صدات منو پرت میکنه به شمال💜

شمال قشنگِ دلبرم....

با دریای ارامش بخشش...

با جنگلای خوش بوی و گاها خنکش....

چشمه هایی که هرسال از بکر بودنش داره کم میشه بخاطر اشغالایی که نباید اونجا بمونه....

با باغهای ارومت که درخت درخت کاری شده و سکوت غروبش،دلم اروم میکنه...

شالیزارهای خوشرنگِ سبزِ چمنیِ یواش....

دلتنگ خونه ی مامان اینا...خودشون...خونه ی مادرچونم.....اره دلم خیلی تنگه💜

این گودال دلتنگی هیچوقت پر نمیشه،فقط بهش عادت میکنی که داشته باشیش همراه خودت،تو دلت نگهداریش میکنی💟

 

به وقت دیوونه بازیهای 🐸(خودم میدونم نماد کدومشونه)

ادامه مطلب

ادم بی مسئولیت همه جا پیدا میشه و با وجودش ادمو ازار میده😡

درس functional analysis of spine یکی از درسهای تخصصی و مهممون که این ترم، creditتش ۶ تاست.به دو بخش تئوری و عملی تقسیم میشه که ۴ کردیتش رو به دوتا کلاس عملی اختصاص دادن و با دو تا استاد و اون ۲ کردیت تئوریش دست یه استاد بسیار بی مسئولیت....

از قسمت عملیش بگم که کنسل سد بخاطر کرونا و موکول شد به ترم بعد(پس چیزی ازش یاد نگرفتیم این ترم به برکت کرونا ولی هزینه اشو پرداخت کردیم!)

موند قسمت تئوریش(که هزینه ی اینو هم پرداخت کردیم !!!) که هرچقدرررر از ابتدای قرنطینه تا خود دمِ امتحانا به استادش ایمیل زدیم و حتی از استادی دیگه دخواست کردیم که بیا و توروخدا تو پیداش کن و صدای ما دانشجوهای بیچاره رو بهش برسون که بیاد درس بده بهمون،خانم پیداش نشد که نشد....حتی متریالِ درسم برامون نمیفرستاد.....یک ساعت مونده به شروع اولین امتحانش،خانم بهمون ایمیل زده من نمیتونم ازتون امتحان بگیرم،سر دومین تاریخ امتحان بدید(با همون ایمیلی که صدهزاربار بهش ایمیل زدیم و جواب نمیداد و فهمیدیم که بله خانم خودشو قایم کرده😡)....

درس اصلیه رشتمونه وبهمون تدریس نشده....زیبا نیست؟؟؟....میدونی دلت از این میگیره که خیلی بی وجدانن...خیلیی

الان فردا ما امتحان داریم....همونطور که گفتم متریالو نداشتم و بچه های سال بالایی گرفتیم و هرچقدر میخونیم قابل فهم نیست چون بهمون تدریس نشده....لعنت به ادمهای بی مسئولیت....لعنت!!!!

حرفم اینه وقتی انقدر کار داری که وقت تدریس نداری مثل ادم بگو اینو موکول میشه به ترم بعد که بهشون تدریس بشه و بفهمن نه که پر رو پر رو ،بدون هیچ تدریسی،درس به این سختی و مهمی رو میخواد امتحانشم بگیره...

# functional analysis  and examination of spine

به وقت چهاردهم ژوئن دوهزاروبیست

خسته تر از اونم که حرفی بزنم....

مپرس از حالِ من

این روزا درگیر امتحانمم و راستش خیلی با صبر و تحمل دارم میگذرونمشون.

تمرینای ریلکسیشن رو که مشاورم بهم توصیه کرد انجام میدم در جهت بهتر شدن حالم و همچنین به بقسه توصیه هاش هم عمل میکنم.

از جابجاییم بگم که همون شب که اشاره کردم باید جابجا بشم،همون شب یکم شروع کردم وسیله جمع کردن،فردا صبحش کارت سویت جدید رو تحویل گرفتم و طی دو روز کامل،مو کردم به خونه جدید.خونه جدیدم مدلش گالری هست و خوبه و راضیم ولی جابجایی خیلی خستگی و دردسر داشت اما روحیم رو کمی عوض کرد بخاطر همین سعی کردم سختیهاشو نبینم.

دیگه اینکه چندتا موضوع هست که ایشالا بعد اتمام امتحانام میخوام بنویسم:

یکیش از یکی که در دوران طفولیت ازش خوشم میومد،دومی اینکه چرا تا راهنمایی باهیچ پسری ابم تو یه جوب نمیرفت،سومی داستای ما دانشجوها با استادای گرامی و دانشگاه که الان اگه بگم بدتر حرص میخورم،بعدا مینویسم که بمونه.

حداقل تایکماه دیگه امتحان دارم،اگه دعا کنید برام ممنونتون میشم💜

۳ نظر ۹ لایک
میان تمام تلاطم های این زندگی فقط همین بس که میدانم

هستی . . .

همیشه . . .

همین جا . . .

درست در کنار من !♡♡خدای مهربانم♡♡


>>انتَ القَویُ وَ انا الضَّعیف وَ هَل یَرحَمُ الضَّعیفُ الَّا القَویُ<<

-ای که مرا خوانده ای، راه نشانم بده!
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
از نو
به وقت پنج ژانویه دوهزاروبیست و یک
من نمیدونم چرااا😐😐😐😐
Channel
فانکشنال با اوا و پیتر...
پدیده ای بنام فانکشنال🙄
کراش بچگیم😂😂
پاییز☂️
به وقت غذای روح و جسم،به وقت یوگا😍🧘🏼‍♀️
کراش نزنیم،اگه میزنیم بدردبخور باشه😂😂😂😂🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️
محبوب ترین مطالب
تا کیِ؟؟؟؟😥
از نو
غرغرهای تلنبار شده 2
😑
خواست خدا بود که ما الان زنده هستیم!
ذوق استرسطور!!!!!!!
دلتنگیه دیگه...وقتی خسته ای بیشتر میاد سراغت که از گوشه ی چشمت بریزه...
خیالِ رویِ تو در هرطریق همراه ماست....
وی پست خود را از ایران مینویسد...
📚📅
پربیننده ترین مطالب
سکوت کن!.....
خدا دختر ها را افرید.....تا گلها بی نام نمانند..
روزای سخت برای آدمای سخته(وقتی سین کم میاره و بااین جمله به خودش امید میده!)
ممنونم که هستین...
هپی برث دی دوست نازنینم
خصوصی 1
خنده بر لب میزنم تا کس نداند حال من,ورنه این دنیا که مادیدیم خندیدن نداشت...!
شمارش معکوس شروع میشود...
draw:)
اخرین ماه امسال
مطالب پر بحث تر
وی پست خود را از ایران مینویسد...
باااز میشه این در.....صبح میشه این شب....
هپی برث دی دوست نازنینم
نکته های ریزی که ممنون میشم اگر بخونید...:)
خیالِ رویِ تو در هرطریق همراه ماست....
درد و دل....
شمارش معکوس شروع میشود...
wish
بغضم گرفته وقتشه ببارم..چه بی هوا هوای گریه دارم....:(
خبر خووب,روزمون
آرشیو مطالب
موضوعات
روزمره هام:) (۱۸۶)
دخترونه هام:) (۴۸)
خوشمزه هام:) (۶)
دوسداشتنیام:) (۶۷)
پیوند ها
ساخت وبلاگ جدید در blog.ir
نرم افزار مهاجرت به blog.ir
وبلاگ رسمی شرکت بیان
صندوق بیان
والپیپر اچ دی
پیوندهای روزانه
پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان
آخرین وبلاگ های به روز شده
زندگی به سبک بیان!
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان