منه بیچاره چیکار کنم اخه:(

یه دوسه ساعت دیگه،میشه ۱۲ ساعت که هیچ جوره نتونستم با پدر و مادرم تماسی داشته باشم.حتی پیام هامم نمیتونن بخونن:(

این وبلاگ هم تا نیم ساعت پیش ،چند ساعنی میشد که نمیشد واردش بشم....

من چه گناهیی کردم که نمیتونم با خانوادم ارتباط داشته باشم اخه؟نه تنها من،بلکه همه ی دوستام هم همین مشکلو دارن🙁🙁🙁😥😥😥😥😥😥😥

حتی بصورت عادی هم زنگ زدیم به پدرمادرهامون ولی اصلا بوق نمیخورد...:(

ما چه گناهی کردیم اخه...

خدا عاقبتمونو بخیر کنه

۷ لایک

دلتنگی زبون نفهم ترین حسه،حالا هی تو براش منطق بیار...:(

تو این چندوقته،هرکیو دیدم که حالش خوب نیست،همش بهش امید دادم....امید روزهای دوستداشتنی اینده....

یاداوری قوی بودنشون،قوی بودنمون.....و خواستم که قوی بمونیم....

حرف از تجربه زدم....

حرف از اینکه منم درکشون میکنم...

یکی تشکر کرد....

یکی بیشتر گریه کرد....

یکی فقط گوش کرد....

میدونم که تاثیر داره چون بعدا همشون تشکر کردن....

ولی حالا خودم میتونم بگم امیدم به تهش رسیده....نمیخوام از هیچی حرف بزنم فقط میخوام بگم منی که اینقدر روضه خوندم برای ریگران....نوبت به خودم که رسید میبینم حرفام برای خودم تکراریه و من میدونم چه مرگمه...

خدایااا ما که هرجا هستیم،دلمون برای یه جای دیگه تنگ میشه،خوشبحالت تو که همه جا هستی🌼🍂🌼🍂🌼

۱۲ لایک

نمیدونم چی میشه....فقط امیدوارم به نتیجه ی خوب!

دیشب یه یکساعتی رو پیدا راه رفتم...بد نبود ولی میدونم اون چیزایی که رو دلم وایستاده حل نشده چون وقتی برگشتم خونه،وقتی نشستم که درس بخونم،مدام میومدن تو فکرم،همهههه چییز.....

نمیتونستم فکر کردنم رو مختل کنم....

خسته بودم،سرم درد میکرد ولیی دلم میخواست بشینم بازم فکر کنم....مقاومت کردم و زدمشون کنار که درس بخونم ولی هرچقدر به وقت خوابم نزدیکتر میشدم،خسته تر بودم....اخرشم از سر درد خیلی دیر خوابم برد...

سر کلاس اول که ،یه بوی ادکلنِ مردونه رو حس کردم که منو پرت کرد به اینکه چقدر دلتنگ بابام هستم....چون لوی ادکلن خیلی شبیه به بوی ادکلن پدرم بود...

من به جرعت میتونم بگم،خانوادم رو بیشتر از خودم دوست دارم....خیلی بیشتر....

خیلی خستم....دلم میخواد بخوابممم ولی کلاس دارم هنوز...

 

۶ لایک

😩

پست قبل از اونجایی نشات میگیره که میفهمم بهم فشار میاد هی به روی خودم نمیارم....

بغض میکنم...تو چشمهام اشک جمع میشه و تیلیک میریزه ولی باز هم به روی خودم نمیارم....

منم ادمم....گاهی ادم کم میاره....نیاز به یه نیروی کمکی داره که هروقت خسته بود...که هروقت ناراحت بود....که هروقت حوصله نداشت....از همه مهمتر که هروقت خیلی درس داشت....باشه و بهش کمک کنه....کمکِ از روی محبت....اینجاست که میرسم به جای خالیِ مادرم درکنار خودم....اره فقط کمک و محبت مادره که بی چون و چراست....

وقتی دورم ازش...دیگه خودم همه رو باهم انجام میدم...تازه به خودم دلداری هم میدم!

ولی یه اندک مواقعی هم وقتی میبینم یسری ادما انقدر نازشون زیاده دیگه امپر میچسبونم.اره اعتراف میکنم که تو پست قبل امپر چسبوندم.

۸ لایک

چرا بعضیا انقدر نازشون زیاده؟؟؟

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

همین نشونه های کوچیک رو میبینم..

گاهی یه کاری رو شروع میکنی که اطلاع خاصی از چگونه نجام دادنش نداری ولی میخوای انجام بدی تا بفهمی راه درست چیه....

اولش امیدوارانه،بعد امیدوارانه،بعد یهو ناامیدوارانه و امروز امیدوارانه بود این نمودار...😊

نشون میده تلاشم بیراه نبود.....تونستم راهِ درستِ خودم رو پیدا کنم و این کلی خداروشکر داره...🙏🏻🌼🌼🍂🍂🌼🌼🍂🍂

 

۶ لایک

تو ماهی و من ماهیِ این برکه ی کاشی....

دیشب با زور قرصای مسکن و خواب اور و سیتریزین تونستم بخوابم.....

یعنی اونقدر پلکمو سنگین کرده بودن که پلکهای خیسم دیگه نمیتونست باز بمونه....راااحت خوابیدم.....ولی تو خواب همش خواب میدیدم که دندونپزشکم بیمارستان بستری شده زبونم لال و من میخوام برم عیادتش ولی هی وسط راه الکی یه چیزایی پیش میومد که باعث شد تا اخر خوابم من به بیمارستان نرسم و نفهمیدم بیچاره چش شده که دارم میرم عیادتش.....دیگه با الارم گوشیم از خوب پریدم.....

دقیقااا یکساعت تو رخت خواب بودم چون پلکهام از فرط گریه ی زیادی که شب قبل کرده بودم خیلی سنگین بود و همچنین داشتم جواب ادمهایی که استاتوسم رو ریپلای کرده بودنو جواب میدادم....ولی پاشدم و به خودم گفتم هر روز که چشمات باز میشه،یه روز جدیده.....دیروز رو دور ریختم.....

صبحونه خوردم و نشستم سر درسم تا ساعت ۱ بعدازظهر،بعدش دوباره رفتم زیر پتو و داشتم میخوندم که چشمهام گرم شد.۲ پاشدم و همونجور داراز کشیده به ادامه ی خوندم پراختم،یکساعت بعد دوباره نشستم رو صندلی تا غروب و بعدش به کارای خونه رسیدم و دوش گرفتم.

با مادرم اینا حرف زدم و الان میخوام به ادامه ی درسم برسم تا ۱۲.

این اهنگ ماه و ماهی حجت اشرف زاده حال خوبتو بهتر میکنه و حال بدت رو بدتر.....چقدررر خوبه این اهنگ👌🏻👌🏻👌🏻

 

🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂

 

۹ لایک

این حجم از بیشعوری رو کاریش نمیشه کرد:(

کاش یه قرصی بود که وقتی یکی عمییقااا ناراحتت کرد،میخوردیش و همنجور که خوردیش،به صورت یه بی حسیِ مطلق برای جراحتی که اون ادم به روح و جسمت زده عمل میکرد و راحت به ادامه ی زندگیت میپرداختی.....عین امپول بی حسی که دندونپزشکها میزنن....انچنان سِر میشه که از دردش هیچی نمیفهمی....

۸ لایک

مطمئنم اونموقع کلی ذوق میکنم...

چشمام بزور بازه.....دارم از خواب کور میشم،صبح کله سحر هم کلاس دارم....

امروز از خود صبح تا بعرازظهر من همش کار داشتم....

خداروشکر بالاخره این قرارداد جدیده پست شد و امیدوارم واقعا به دستشون برسه و تو هوا فنا نشه(از این مجاریا هیچی بعید نیست و بهشون هیچ اعتمادی نیست)

انقدر خسته ام......بازم سر درد دارم،میدونم نباید از لپتاب استفاده کنم تا که سردردم قطع شه ولی بخاطر دسهام چاره ای نیست...

اخ اخ امان از دست اناتومی عزیزم که پدرمنو دراورده ....هرمبحثش قشنگ جون ادم به لبش میرسه تا یدور بخونی یادش بگیری،حالا از بعدش هی تکرارش کن که یادت نره هی تکراش کن که مبادا یادت بره.....ولیی اینو مطمعنم،روزی که من به راحتی مشکل ‌بیمارم رو تشخیص بدم،مطمئنا اونروز روزیه که من ذوق میکنم از اینهمه صبر و تلاشی که برای یادگرفتن اناتومیِ عزیزم داشتم.:)

۶ لایک

ارامشی دارم که طوفان را بغل کردم،همین دیوانگی را من ببین ضرب المثل کردم...

حالا که بیدارم میخوام بنویسم....

برقهارو خاموش کردم،مسواک زدم و فقط باید پتو رو بکشم روم و بخواابم....

فردا هم باید زبان مجاری بخونم و هم اناتومی،بعداز کلاس بعدازظهر باید برم پست افیس،قرارداد جدید خونم رو به شرکت اصلیش که وین هست پست کنم.بخداا الکی بازی دراوردن برام ولی عیبی نداره حالا...

کارت اقامت جدید،بعد از ۴۶ روز،دیروز اومد و بسی شاد و شنگول گشتم....(کارت اقامت موقت داشتم که باهاش نمیتونم از اینجا خارج بشم و دوباره وارد بشم).

___________________________

دوستم از پرزنتیشنم فیلم گرفته بود،وقتی دیدمش فهمیدم که واقعا خوب و اوکی بوده ولی نمیدونم چرا همچین حس وحشتناکی رو نسبت به اَکت خودم داشتم....نتیجه اخلاقی اینکه لطفا همیشه دید مثبت به خودتون داشته باشین.

___________________________

نمیدونم چه به سرم اومده که منی که اهل بیان احساساتم نیستم،الان دو روزه عجیب دلم میخواد هی پست بذارم و احساساتم رو بیان کنم ولی کنترلش میکنم.....حالااا خوبه قبلا خاک وبلاگمو میگرفتاااا.....چمیدونم والا....ماادمها هم خیلی عجیبیم....

______________________________

ازم میپرسن وقتی درست تموم شد چیکار میکنی؟؟؟

من همیشه به این قضیه فکر میکنم ولی هربار به این نتیجه میرسم که بگم نمیدونم چون وقتی یه سیب از بالا میوفته پایین هزارتا چرخ میخوره و من نمیدونم در اینده،کجا به اهمیت خواهد داد....

پس بیخیال اونموقع و فقط میخوام لذت ببرم از مسیری که قراره تهش به روز شیرین فارغ التحصیلی برسه...

۶ لایک
میان تمام تلاطم های این زندگی فقط همین بس که میدانم

هستی . . .

همیشه . . .

همین جا . . .

درست در کنار من !♡♡خدای مهربانم♡♡


>>انتَ القَویُ وَ انا الضَّعیف وَ هَل یَرحَمُ الضَّعیفُ الَّا القَویُ<<

-ای که مرا خوانده ای، راه نشانم بده!
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
از نو
به وقت پنج ژانویه دوهزاروبیست و یک
من نمیدونم چرااا😐😐😐😐
Channel
فانکشنال با اوا و پیتر...
پدیده ای بنام فانکشنال🙄
کراش بچگیم😂😂
پاییز☂️
به وقت غذای روح و جسم،به وقت یوگا😍🧘🏼‍♀️
کراش نزنیم،اگه میزنیم بدردبخور باشه😂😂😂😂🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️
محبوب ترین مطالب
تا کیِ؟؟؟؟😥
از نو
غرغرهای تلنبار شده 2
😑
خواست خدا بود که ما الان زنده هستیم!
ذوق استرسطور!!!!!!!
دلتنگیه دیگه...وقتی خسته ای بیشتر میاد سراغت که از گوشه ی چشمت بریزه...
خیالِ رویِ تو در هرطریق همراه ماست....
وی پست خود را از ایران مینویسد...
📚📅
پربیننده ترین مطالب
سکوت کن!.....
خدا دختر ها را افرید.....تا گلها بی نام نمانند..
روزای سخت برای آدمای سخته(وقتی سین کم میاره و بااین جمله به خودش امید میده!)
ممنونم که هستین...
هپی برث دی دوست نازنینم
خصوصی 1
خنده بر لب میزنم تا کس نداند حال من,ورنه این دنیا که مادیدیم خندیدن نداشت...!
شمارش معکوس شروع میشود...
draw:)
اخرین ماه امسال
مطالب پر بحث تر
وی پست خود را از ایران مینویسد...
باااز میشه این در.....صبح میشه این شب....
هپی برث دی دوست نازنینم
نکته های ریزی که ممنون میشم اگر بخونید...:)
خیالِ رویِ تو در هرطریق همراه ماست....
درد و دل....
شمارش معکوس شروع میشود...
wish
بغضم گرفته وقتشه ببارم..چه بی هوا هوای گریه دارم....:(
خبر خووب,روزمون
آرشیو مطالب
موضوعات
روزمره هام:) (۱۸۶)
دخترونه هام:) (۴۸)
خوشمزه هام:) (۶)
دوسداشتنیام:) (۶۷)
پیوند ها
ساخت وبلاگ جدید در blog.ir
نرم افزار مهاجرت به blog.ir
وبلاگ رسمی شرکت بیان
صندوق بیان
والپیپر اچ دی
پیوندهای روزانه
پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان
آخرین وبلاگ های به روز شده
زندگی به سبک بیان!
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان