همین نیم ساعت پیش،میخواستیم بریم بهشت فاطمه که سرخاک بستگانمون...
راه افتادیم....
وسطای راه،یه جایی جاده ۲ بانده بود....تریلی از روبرو اومد،پدرم خواب رفته بود.....ماشین ما مستقیممم.....تریلی مستقیممم....فقط یک لحظه مادرم داااااد کشییییید داااااری چیکاااار میکنی......من و خواهرم دیدیم تریلی داره مستقیم میاااد،ماهم روبروش!!!!!....خلاااصهههه.....با داااااد مادرم،پدرم از خواب پرید و فرمون رو کج کرد و جون سالم بدرد بردیم.....
اره دوستان عزیز.....داااد مادرم نجاتمون داد....وگرنه ما الان مرده بودیم....
بعدش وایستاد و مادرم نشست و تا اخر مسیر پدرم خوابید...
اومدیم بریم سرخاک،نزدیک بود خودمونم به خاک بریم😑