دیروز و امروز امتحان داشتم....برخلاف دفعه ی قبل،استرسم خیلی کمتر بود چون با تکنیکهایی که روانشناسم بهم یاد داد و عمل کردن بعشون باعث شد که منو از یک تنش بزرگ نجات بده....
این روزها،یکم احساس میکنم شکننده شدم....روحم منتظر یه ناملایمت یا یه تغییره که سریع واکنشش رو به من نشون بده....
امشب شب قدره و من انقدررر یکماه اخیر درگیر درس و کلاس و امتحان و شرایط دانشگاه بودم که اصلا نفهمیدم،تازه متوجه شدم امشب شب قدره....
امروز غروب،افیس ساختمونم بهم ایمیل زد که باید به سوییت شماره ی فلان،جابجا بشی و من یکم اولش یجوری شدم ولی بعد از خوندن ایمیل دیدم چه خوب که از الان به من وقت دادن که تا قبل از شروع امتحان بعدیم،من سریع تر جابجاییم رو انجام بدم...خداروشکر زمانش زمانه خوبیه...حالا فردا میرم و کارت اون سوییت رو برمیدارم و میرم ضد عفونی کنم درست گیره و همه جارو ،تاکه خورد خورد انتقال بدم وسایلمو...
راستی داشتم میگفتم،امشب شب قدره،همدیگرو دعا کنیم...
برای مریضها....کادر درمان....سلامتیه خانوادهامون و دوستان و اطرافیانمون و دور شدن بلا و مریضی و فقر و ناراحتی از تمام مردمِ دنیا🙏🏻💜