سلام..شب همگی بخیر..
قبل از پست نوشتن به یه نکته ی مهمی اشاره کنم.ببینید پستهای خصوصیم شدیدااااا خصوصیه.یعنی رمزشو فقط خودم دارم.
فردا 6امین روز کلاس ایلتسه.امروز 3امین جلسه ی کلاس مکالمه بود.دیگه الکی الکی عاشق زبان شدماااا..
ص:سین؟یه چیز بپرسم؟غذا درست کردن بلدی؟
من:ااره.
ص:خوبه.منم بلدم.از ظرف شستن بدم میااااد.
من:منم بدم میاد ولی خب هرموقع نوبتم بود میشورم.توهم همینکارو باید انجام بدی.
ص:نه.ظرف شستن ندوست.
من:حالا باهم کنار میایم!!!
*دیشب مثه این خانومای خونه دار سبزی پاک نمودم.
*امشبم از کلاس اومدم.غذا که داشتیم,تا مامان اینا از بیرون بیاد سالاد درست کردم.
دیروز بعد کلاسم یکم از راهو پیاده رفتم.حس کردم روحم واقعا نیاز داره.تازه دل خوش کنک هم برای خودم خریدم.
همینجوری واسه خودم شروع کردم به نوشتن.هدف خاصی نداشتم,همینجوری خواستم یبار روزمره بنویسم.