به زمان رفتم نزدیک شدم اما خب ویزام هنوز نیومد...البته 5 شنبه که داشتم با بچها صحبت میکردم متئجه شدم ویزای خییلیاا نیومده ولی کلا جای نگرانی نیس و میاد دیگه.دیر و زود داره خلاصه...
اعصاب درست درمون ندارم کلا...امروز به بهانه های مختلف اشکم دراومد....
راستی دیروز بارون اومده بود,ساعت 11 شب,اونم چه باروونی...ببینید:
راستیی یه اتفاق مزخرفی امروز برام افتاد.داشتم بالپ تابم کار میکردم که یهو هوس کردم بستنیه اب شدمو بردارم بخورم که چشمتون روز بد نبنه ریییخت رو کیبورد لپ تابم و الان حروف enter ,پ و گ خیلی سخت تایپ میکنن و از طرفی نمیدونم چطور تمیزشون کنم.خیلیی ناراختممم...خواهشا کمک کنید..
*:یعنی,خوشم میاد هیچکی برنگشت بهم غلطهای تایپیمو گوشزد کنه....چرا اخه؟خب یکم حواستونو جمع کنید...منکه هیییچ...(ایکون دست جلوی صورت از فرط خجالت,حالا همچین خجالت هم نداره خب خیلیی خسته بودم)